img

به وبسايت ما خوش آمديد

با استفاده از يا می توانيد بين بخش های مختلف وبسايت جابه جا شويد

وارد شويد

قلم شکسته

تا در شکست، سینه شکست و قلم شکست

ادامه

رویا...

بسم الله

ای تو رویای شبم، ای حسرت بیداری ام
بوی سیبت هم دوا، هم علت بیماری ام


یک قدم مانده به تو، همواره خوابم برده است
ای که دوری از شما کفّاره ی بی عاری ام


دفتر شعرم پر از تکرار هایی از «من» است
من خجالت میکشم از خواهش تکراری ام


من حریف حیله و نیرنگ نفسم می شوم
یک قدم برداری آقا گر به جانبداری ام


آخرین باری که دل تا ساحت گنبد رسید
زیر پرچم ناله زد : « آقا! نگه میداری ام؟»


از نفیر ناله اش آتش به جان واژه هاست
همچو ققنوسی دمادم وقف آه و زاری ام


آنقدر از پیش چشمان شما رد می شوم
شاید آخر اشتباهی هم شده، بشماری ام


یـــ...ا....حــُ...حســِ..ین...دستان لرزانم بگیر
خسته ام، آقا ببخش این لکنت گفتاری ام

 ح.م

طائر عشق

 

بسم الله

صحبت کوی تو شد ، خواب حرامم آمد

قرعه ی عاشقـــیـــت باز به نـــامم  آمد

هوس ضامن آهو به سرم بود ولی...

تو از آن سو به مشامم آمد بوی سیب

غرق در همهمه ی شهر نیامد بر گوش...

آن «علیک» ی که پی ِ صوت سلامم آمد

جان کاغـذ همه از خون قــلم می نوشد...

این چه داغیست که از هــرم کلامــم آمد؟

بارالها! چه شده؟...باز دلم آشوب است

این چه لکّی ست که بر ماه ِ تمامم آمد؟

باز از عشق حسین دم زدم و چون هر بار

ماه نیلی پیمبر به دل تیره ی شامم آمد

گاه در خانه ی ضامن ، گهی در کرب و بلا

طائر عشق گمانم که به نزدیکی بامم آمد

 

(4/3/89-2 بامداد)

ح.م

رد پای غم

 

بسم الله

بی تو بغضی به میان سینه ها جا مانده

درد ، باری ست که بر گرده ی دلها مانده

از سر مرحمت و لطف بخوان در این شب

چند بیتـــی ز غــــزل های  دل وا مانده

فرهاد زمانیم و جدا از نگه شیـــریـــــنـت

دل ِ مجنون شده ، در حسرت لیلا مانده

یک بار گذر کرده ای از دشت نگاه مجنون

ردّ پای غم تـــو ، بر دل صــحــــــــرا مانده

کی وزی باد موافق! ز سر لطـــف به ما؟

کَشتی حاجـــــت ما بر لـــب دریا مانده

دو قدم مانده که شب را به تمسخر گیریم

دو قدم؟..نه!....نگهی تا خود مولا مانده

عاقبت می رسد آن روز که رویت بینم؟

تو و این دست پر از عجز و تمنا مانده

درد هایم همه از جنس غریبی شده اند

تو خودت دانی و این عاشق تنها مانده

(2/11/88)

ح.م

شعرهای سوخته

 

شعرهای سوخته

امشب تمام شعر من در ناله هایم سوخته

یک بغض کهنه آتشی در سینه ام افروخته

شوق دیدار مَهی پنهان و غائب از نظر...

چشمان خونبار مرا بر آسمان ها دوخته

تا ابد مسحور و مجنون نگاه مهدی(عج) ام

راه و رسم عاشقی را او به من آموخته

 

88/8/1

                                                       ح.م

آخرين نظرات

سلام علیکم اجرکم عندالله. خیلی عالی بود

با تشکر و سپاس بسیار عالی و جانسوز ...

سلام علیکم. ایام تسلیت... عللی ...

سلام، این شعر  هر روز سروده ...

سلام علیکم به به کم الله   فوق ...

راه شعرا دور ز راه عرفا نیست... موفق باشید.

سلام و ادب.......خدا قوت..اجرتون ...

سلام. زیبا، دلنشین، فوق العاده! ...

{باعرض سلام وادب واحترام} ...

گالری عکس

درباره سايت

قلم شکسته

إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

اطلاعات تماس، پيوندها و ...

اطلاعات تماس

  • ايميل
  • تلفن
    --
  • مدير سايت
  • امروز:
    پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۲۵ ب.ظ

قدرت گرفته از بلاگ بيان