با استفاده از يا
می توانيد بين بخش های مختلف وبسايت جابه جا شويد
بسم الله
ح.م
صحبت کوی تو شد ، خواب حرامم آمد
قرعه ی عاشقـــیـــت باز به نـــامم آمد
هوس ضامن آهو به سرم بود ولی...
تو از آن سو به مشامم آمد بوی سیب
غرق در همهمه ی شهر نیامد بر گوش...
آن «علیک» ی که پی ِ صوت سلامم آمد
جان کاغـذ همه از خون قــلم می نوشد...
این چه داغیست که از هــرم کلامــم آمد؟
بارالها! چه شده؟...باز دلم آشوب است
این چه لکّی ست که بر ماه ِ تمامم آمد؟
باز از عشق حسین دم زدم و چون هر بار
ماه نیلی پیمبر به دل تیره ی شامم آمد
گاه در خانه ی ضامن ، گهی در کرب و بلا
طائر عشق گمانم که به نزدیکی بامم آمد
(4/3/89-2 بامداد)
ح.م
بسم الله
بی تو بغضی به میان سینه ها جا مانده
درد ، باری ست که بر گرده ی دلها مانده
از سر مرحمت و لطف بخوان در این شب
چند بیتـــی ز غــــزل های دل وا مانده
فرهاد زمانیم و جدا از نگه شیـــریـــــنـت
دل ِ مجنون شده ، در حسرت لیلا مانده
یک بار گذر کرده ای از دشت نگاه مجنون
ردّ پای غم تـــو ، بر دل صــحــــــــرا مانده
کی وزی باد موافق! ز سر لطـــف به ما؟
کَشتی حاجـــــت ما بر لـــب دریا مانده
دو قدم مانده که شب را به تمسخر گیریم
دو قدم؟..نه!....نگهی تا خود مولا مانده
عاقبت می رسد آن روز که رویت بینم؟
تو و این دست پر از عجز و تمنا مانده
درد هایم همه از جنس غریبی شده اند
تو خودت دانی و این عاشق تنها مانده
(2/11/88)
ح.م
شعرهای سوخته
امشب تمام شعر من در ناله هایم سوخته
یک بغض کهنه آتشی در سینه ام افروخته
شوق دیدار مَهی پنهان و غائب از نظر...
چشمان خونبار مرا بر آسمان ها دوخته
تا ابد مسحور و مجنون نگاه مهدی(عج) ام
راه و رسم عاشقی را او به من آموخته
88/8/1
ح.م
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا